سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 16

مقدمه
امروزه، ضرورت مطالعات تاریخی، چه در آموزه‎های دینی و چه در آثار اندیشمندان فرهیخته‎، چنان اهمیتی یافته که به عنوان یک امر بدیهی، جلوه نموده است. از آنجا که روابط و مناسبات خارجی دولتها، بخش قابل توجهی از تاریخ را به خود اختصاص داده است، بنابراین، بررسی «ارتباط ناشناخته» ایران و اسرائیل با ویژگیهای خاص خود، در دوران محمدرضا پهلوی می‎تواند آثار ارزشمندی در گسترة مطالعات تاریخی در برداشته باشد و ما را در فهم دقیق‎تر پدیدة اسرائیل از زوایای مختلف آشنا سازد، و در نحوه تصمیم‎گیری و چگونگی برخورد با اسرائیل در حال و آینده یاری نماید.
هر چند با در نظر گرفتن ابعاد گسترده روابط ایران و اسرائیل و آثار آن، سئوالات متعددی از جنبه‎های مختلف قابل طرح می‎باشد؛ اما هدف این مقاله، یافتن پاسخ برای این پرسش محوری است که: «با توجه به زوایای پیدا و پنهان سه دهة روابط در ابعاد مختلف بین ایران و اسرائیل، آیا این روابط از نوعی تعادل و توازن نسبی و تأثیر پذیری و تأثیر گذاری یکسانی بر اساس عرف بین‎الملل برخوردار بوده، یا یکی بر دیگری برتری داشته است؟»
برای دستیابی به پاسخ سئوال مطرح شده، روابط ایران و اسرائیل را طی سه دهه (1357-1327) در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بررسی می‎کنیم.

1. بعد سیاسی
در 8 آذر 1326/29 نوامبر 1947، مجمع عمومی سازمان ملل متحد طرح پیشنهادی کمیسیونی را متشکل از یازده عضو سازمان ملل مبنی بر تقسیم فلسطین به دو منطقة عرب و یهودی، به تصویب رساند. 1 این تصویب که در پرتو فعالیتهای تبلیغاتی شدید و ماهرانة آژانس یهود و پشتیبانی قدرتهای بزرگ، به‎ویژه حمایت چشمگیر و حیاتی آمریکا حاصل شد؛ سازمانهای یهودی و صهیونیستی را بر آن داشت تا در اردیبهشت 1327 در پی عقب‎نشینی نیروهای انگلیسی از فلسطین و با استفاده از ضعف اعراب دولت «اسرائیل» را تأسیس کنند.
موشه شرتوک، وزیر خارجه اسرائیل، طی تلگرافی به نام «دولت موقت اسرائیل» خطاب به وزیر امور خارجه ایران، ضمن اعلام استقرار یک دولت یهود مستقل در فلسطین، با یادآوری خاطره تاریخی نجات قوم یهود توسط کوروش، از رژیم شاه تقاضا می‎کند که با «شناسایی اسرائیل و ایجاد رابطه دوستی»2 با آن کشور، بزرگ منشی دوران کورش بزرگ را تکرار نماید. دولت ایران پس از مدتی با اعزام «عباس صیقل»، به بهانه نظارت بر املاک اتباع ایرانی به اسرائیل، اولین گام را در جهت ارتباط با اسرائیل برداشت. صیقل در یکی از گزارشهای ارسالی خود به ایران با تمجید فراوان از رفتار اسرائیل، بر تسریع شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران تأکید ورزید. 3
حکومت ایران، در پرتو برخی از تحولات داخلی و تأثیرپذیری از نظام بین‎المللی و فاکتورهایی چند ـ‌ همچون تبعید آیت‎الله کاشانی به لبنان و بازداشت برخی از مخالفین حکومت پس از سوءقصد بهمن ماه 1327 به جان شاه در دانشگاه تهران، سفر طولانی شاه به آمریکا در آبان 1328 و کسب اطلاع از نفوذ فوق‎العاده محافل یهودیان در آمریکا، روابط نامطلوب ایران با برخی از کشورهای جهان عرب و نگرانی از تهدیدات آنها، به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترکیه به عنوان اولین کشور اسلامی در 28 مارس 1349، غیر عربی بودن ایران و اسرائیل در خاورمیانه و نگرانی دو رژیم ازکشورهای تندرو عربی و دو قطبی شدن نظام بین‎المللی و تحولات ناشی از آن و قرار گرفتن ایران و اسرائیل در اردوگاه غرب، به‎خصوص در کانون سیاستهای خاورمیانه‎ای آمریکا؛ـ زمینه را برای شناسایی اسرائیل مناسب یافت و دولت محمد ساعد مراغه ای در هنگام فترت مجلس در اسفند ماه 1328، اسرائیل را به صورت «دو فاکتو» به رسمیت شناخت.
اعلامیه رسمی دولت که در 23 اسفند 1328 به مناسبت شناسایی اسرائیل انتشار یافت، به شرح زیر بود:
پس از استقلال دولت اسرائیل و به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل متحد، [جهت] بررسی حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که [در] نتیجه [وقوع] جنگ خسارات زیادی متحمل شده بودند آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت. پس از مذاکرات مفصلی که از طرف سازمان ملل و دولت امریکا با ایران به عمل آمد، برای اینکه دولت ایران بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده مرتفع شود سه ماه قبل آقای صفی‎نیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل دولت ایران، دولت اسرائیل را بالفعل به رسمیت شناخت ولی برای اینکه این شناسایی به صورت رسمی درآید طبق تصمیم هیئت دولت آقای انتظام نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد به اطلاع نماینده دولت اسرائیل رساند که از این پس دولت ایران دولت اسرائیل را به طور دو فاکتو به رسمیت شناخته است.
تلگراف رسیده از آقای انتظام حاکی است که این دستور به موقع اجرا گردید.
انتشار خبر شناسایی غیر منتظره اسرائیل از سوی دولت ایران، علاوه بر عکس‎العمل شدید برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا و محافل مذهبی‎، واکنشهای شدید کشورهای عربی به‎ویژه، مطبوعات آن کشورها را در پی داشت. پیروزی نهضت ملی، انتظارات جدیدی را در داخل و خارج از کشور، نسبت به تجدید نظر پیرامون مسأله شناسایی اسرائیل پدید آورد، این مسئولیت بیش از همه متوجه آیت‎الله کاشانی رهبر مذهبی نهضت بود که سابقه طولانی در مبارزه با استعمار داشت و از حامیان واقعی فلسطین محسوب می‎شد. دولت محمد مصدق به خواستة افکار عمومی مردم مسلمان ایران و جهان اسلام پاسخ مثبت داد و در تیر ماه 1330، شناسایی دو فاکتو اسرائیل را پس گرفت و کنسولگری ایران را در اسرائیل منحل کرد.
هر چند انحلال کنسولگری ایران در اسرائیل و فراخوانی کادر سیاسی ایران از اسرائیل به منزله فسخ شناسایی اسرائیل تلقی گردید؛ اما، برخی از سیاستمداران و به‎خصوص اسرائیلی‎ها از زاویه دیگری به این مسأله می‎نگریستند و بر این اعتقاد بودند که شناسایی دو فاکتو همچنان به قوت خود باقی می‎باشد. شاه نیز بر همین باور بود و بعدها سعی کرد در مصاحبه جنجال‎برانگیز خود که واکنش شدید مصر را به دنبال داشت، شناسایی اسرائیل را به کابینه محمد ساعد در سال 1328 مربوط نماید. نکتة قابل توجه در این میان، آن است که شادمانی اعراب و مردم ایران از قطع روابط ایران و اسرائیل طولانی نگشت و با کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332 و تحکیم پایه‎های سیاسی رژیم محمدرضا پهلوی، روابط ایران و اسرائیل در ابعاد گوناگون گسترش یافت.
در واقع، یکی از پیامدهای کودتای 28 مرداد 1332، در حوزه سیاست خارجی ایران از سرگیری روابط ایران و اسرائیل در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی ـ اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی بود. در بعد سیاسی با افزایش تعداد کارشناسان و کارکنان اسرائیلی در ایران فعالیت نمایندگی اسرائیل رو به گسترش نهاد، به‎گونه‎ای که نمایندگی اسرائیل یکی از بزرگترین هیأتهای اسرائیلی در خارج محسوب می‎شد. نمایندگان اسرائیل، هر کدام با ویژگیها و خصوصیات خاص خویش و به طور مرموز و پیچیده، همواره سعی می‎کردند در میان هیأت حاکمه و مراکز مهم نفوذ کرده و حتی به دربار راه پیدا نمایند. مئیر عزری، به‎عنوان اولین سفیر اسرائیل در تهران موفق شد از شاه نشان درجه دوم تاج دریافت نماید.
نمایندگان اسرائیل در پرتو دکترین «میثاق حاشیه‎ای» دیوید بن‎گوریون، بنیانگذار دولت اسرائیل، مبنی بر ایجاد روابط با کشورهای پیرامون جهان عرب، که مورد پذیرش شاه قرار گرفته بود، بسترسازی لازم را برای فعالیتهای گوناگون فراهم نمودند. بن گوریون بر این باور بود که اسرائیل با برقراری پیوندهای دوستی با ایران، ترکیه و اتیوپی می‎تواند چهره خاورمیانه را دگرگون کند و در برابر دشمنان مشترک این ملتها، نیروی سیاسی توانایی را سازمان دهد. سیاست میثاق حاشیه‎ای با سیاست خارجی محمدرضا پهلوی تلاقی پیدا کرد و مبنای گسترش روابط دو رژیم گردید. نیاز شدید اسرائیل به یارگیری جدید در منطقه به منظور جلوگیری از آسیب‎پذیری و خارج شدن از انزوا و نیاز امنیتی حکومت شاه در برابر تهدیدات شوروی و برخی از کشورهای تندرو عربی از جمله مصر و عراق، از عوامل تسریع ارتباط نزدیک ایران و اسرائیل به شمار می‎آید.
زوی دوریل، نیمرودی، لوبرانی، هارملین از جمله نمایندگان فعال اسرائیل در تهران بودند که با رفتارهای خارج از مقررات خود قصد داشتند ایران را در برابر یک عمل انجام شده قرار داده و با روشهای مختلف روابط دو کشور را آشکار سازند که در برخی موارد، عملکرد آنها با اعتراض شدید نمایندگان کشورهای عربی به وزارت خارجه ایران همراه می‎شد.
البته در برخی از مسائل پیش‎آمده از وزارت امور خارجه هم کاری بر نمی‎آمد. هر چند به دلیل ترس از واکنشهای مردم و کشورهای عربی، سفارت اسرائیل در تهران پرچمی بر فراز ساختمان نیفراشته بود، و نمایندگان اسرائیل نمی‎توانستند در تشریفات رسمی ظاهر شوند؛ اما، از تمام امتیازات دیپلماتیک همانند دیگر کشورها بهره‎مند بودند.
با انتخاب دکتر ابراهیم تیموری به عنوان سفیر ایران در تل آویو، نمایندگی ایران فعالیت خود را گسترده‎تر از قبل تحت پوشش دفتری در سفارت سوئیس آغاز نمود. این نمایندگی در مکاتبات اداری «برن 2» نامیده می‎شد و کارمندان ایرانی، اعضای هیأت نمایندگی سفارت ایران در سوئیس تلقی می‎شدند. «پس از ابراهیم تیموری که از آذر 1338 تا آبان 1342، نمایندگی فوق‎العاده ایران را در تل آویو عهده‎دار بود؛ به ترتیب، منوچهر پیشوا از آبان 1342 تا بهمن 1342، صادق صدریه از بهمن 1342 تا اسفند 1346، فریدون فرخ از فروردین 1347 تا آذر 1349، ابراهیم تیموری مجدداً از آذر 1349 تا فروردین 1354 و مرتضی مرتضایی از فروردین 1354 تا بهمن 1357، مسئولیت نمایندگی ایران در تل آویو را به عهده داشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی ”ناصر رسولیان“ از بهمن 1357 تا فروردین 1358، جهت تحویل و تحول به تل آویو اعزام گردید.» 4
با استقرار نمایندگان ایران و اسرائیل در تهران و تل آویو و سفرهای پنهانی مقامات عالی‎رتبه دو رژیم، به‎ویژه نخست‎وزیران اسرائیل شامل، دیوید بن گوریون، گلدامایر، اسحاق رابین، مناخیم بگین، به ایران و سرکوب قیام 15 خرداد، روابط در سطح بسیار وسیعی در جنبه‎های مختلف گسترش یافت و ایران فعال‎تر از گذشته در تحولات پرشتاب منطقه‎ای، همراه با اسرائیل گام برداشت.
اسناد موجود گویای این واقعیت است که فعالیت نمایندگی اسرائیل در تهران در مقایسه با فعالیت نمایندگی ایران در تل آویو، به مراتب گسترده‎تر، پیچیده‎تر و آزادتر انجام گرفته است و یکی از دلایل اصلی آن علاوه بر ورزیدگی خاص نمایندگان اسرائیل، پنهان‎کاری و بعضاً تکذیب روابط از سوی رژیم شاه بود. در حالیکه اسرائیل به شدت تمایل به آشکارسازی و رسمی‎شدن روابط داشت، اما به لحاظ عدم برخورداری از موقعیت بین‎المللی مناسب و عدم پذیرش برخی از نهادهای بین‎المللی و روابط محدود خارجی، ناگزیر به روابط پنهانی با شاه، متقاعد شده بود. معمولاً در روابط بین کشورها، به‎خصوص روابط سیاسی، وزارت امور خارجه از جزئیات آگاه می‎باشد؛ ولی، روابط ایران و اسرائیل با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد خود، از این قاعده مستثناء بود و آنچه درباره این روابط، در وزارت امور خارجه وجود دارد، تنها بخش اندکی از ابعاد آن را آشکار می‎کند؛ زیرا این روابط تحت کنترل ساواک انجام می‎گرفت. بنابراین، بسیاری از فعالیتهای انجام شده، از نگاه وزارت امور خارجه مخفی باقی مانده است.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
 نوشته شده توسط پژوهشگر در یکشنبه 89/4/6 و ساعت 1:4 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

بانک مقالات فلسطین
پژوهشگر
بانک مقالات فلسطین یکی از کارهایی است که می بایست در زمینه فلسطین و صهیونیسم انجام بگیرد. در این وبلاگ سعی شده است: یک از خود محوری پرهیز شود. دو حقوق معنوی مقالات حفظ شود سه سهولت درج منابع اصلی برای مقالات محقیق فراهم گردد، برای همین لینک مقالات را در وبلاگ قرار دادیم. مقالات مناسب را به ما معرفی کنید تا درج کنیم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 4
مجموع بازدیدها: 81779
جستجو در صفحه

پیوندهای روزانه
خبر نامه