امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

مقدمه
روابط ایران و رژیم صهیونیستی اسرائیل به دو دوره همکاری استراتژیک و خصومت آشکار تقسیم می‌شود. دوره محمد‌رضا شاه دوره همکاری استراتژیک میان ایران و اسرائیل است و دوره جمهوری اسلامی، دوره دشمنی آشکار میان ایران و رژیم صهیونیستی می‌باشد.
روابط ایران و اسرائیل در دوره شاه را باید در دو سطح تحلیل داخلی و بین المللی بررسی کرد. نظام پهلوی از طریق کودتای نظامی با حمایت و احتمالاً دخالت مستقیم مشاوران نظامی امریکایی تثبیت شده بود و بنابراین وابستگی استراتژیک به ایالات متحده داشت. دینی که محمدرضا شاه در قبال امریکا داشت حمایت از منافع امریکا در منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و بویژه آسیای میانه و قفقاز بود که حوزه نفوذ رقیب بزرگ امریکا یعنی اتحاد شوروی بود. به عبارت دیگر، امریکایی‌ها در یک موفقیت بزرگ توانسته بودند همسایه جنوبی اتحاد شوروی را که بزرگترین کشور خاورمیانه هم بود تحت نفوذ درآورند.


در دوره محمد‌رضا شاه و پس از کودتای 28 مرداد 1332، امریکا جایگزین استعمار پیر انگلیس در ایران گردید. به تدریج آشکار شد که ایران و اسرائیل از سوی طراحان استراتژی ایالات متحده به عنوان قدرت منطقه‌ای متحد امریکا در نظر گرفته شده‌اند. آنگونه که هانتینگتون اشاره می‌کند بر مبنای طرح امریکا، قدرتهای غالب منطقه‌ای یا «هیولاهای محلی»1شروع به ایجاد شدن کردند: برزیل در امریکای جنوبی، آفریقای جنوبی در جنوب افریقا، اسرائیل در خاورمیانه، ایران در خلیج فارس، هند در شبه قاره، و ویتنام شمالی در هندوچین (Beit-Hallahmi, 1988: 195) و (Huntington, 1973: 5).
در تحقیق حاضر، سابقه همکاری رژیم شاه در طرحهای نظامی منطقه‌ای با اسرائیل و نقش نظامیان ایرانی در حمایت از موجودیت اسرائیل بررسی شده است.
همکاری میان رژیم پهلوی و اسرائیل پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران و عمدتاً از سال 1333 (1954) یعنی دوران پس از مصدق آغاز شد. این تعاملات که در ابتدا در قالب همکاری‌های محدود اقتصادی آغاز شده بود، به همکاری‌های گسترده نظامی ـ‌امنیتی و تأمین نفت اسرائیل ـ بویژه در دوره‌های بحرانی رژیم صهیونیستی همچون دوران جنگ با اعراب و تحریم نفتی غرب توسط اعراب- منتهی شد. اتحاد استراتژیک شاه و رژیم صهیونیستی از نیمه دوم دهه 30 تا دهه 50 شمسی (نیمه دوم دهه 50 تا دهه 70 میلادی) بود که ایران و اسرائیل به عنوان بازوهای منطقه‌ای امریکا مطرح شدند.
در این دوران، این دو کشور در چند عرصه با یکدیگر همکاری کردند. در عرصه بین‌المللی برجسته‌ترین همکاری ایران و اسرائیل، در قضایای مربوط به فلسطین بویژه جنگ های اعراب و اسرائیل و تامین نفت اسرائیل از سوی شاه بود. همکاری ساواک و موساد، دخالت نظامی و اطلاعاتی ایران و اسرائیل در مسائل منطقه‌ای بطور آشکار و نهان و خرید تسلیحات از اسرائیل، نمونه‌هائی از همکاریهای دو رژیم بود. روابط این دو نظام بیشتر در دو چارچوب اقتصادی‌ ـ استراتژیک (نفت) و نظامی ـ امنیتی بوده است.
آنچه در این تحقیق به عنوان همکاری‌های نظامی ایران و اسرائیل مورد مطالعه قرار گرفته است عبارت است از: آموزش نیروهای نظامی و اطلاعاتی ایران و مبادله اخبار میان دو کشور، کمک نظامی‌ـ اقتصادی(نفت) ـ اطلاعاتی (در زمینه اعراب و گروه‌های مبارز فلسطینی) ایران به اسرائیل، خرید تسلیحات از اسرائیل، دخالت‌های نظامی ـ اطلاعاتی ایران و اسرائیل بویژه در عراق، دخالت نظامی ایران در شورش داخلی عمان و همکاری ایران و اسرائیل به منظور بهره‌برداری از جنگ داخلی یمن.
لازم به ذکر است که درباره آمار و اطلاعات مربوط به موضوع تحقیق، منابع مطمئن و دقیقی در دسترس نیست و محققین و نویسندگان ایرانی و خارجی به مصاحبه و خاطرات، اسناد منتشر شده از جمله اسناد لانه جاسوسی و اطلاعات روزنامه‌ای، استناد کرده‌اند. به علاوه درباره آمار کلی همکاری‌های نظامی ـ تسلیحاتی و اقتصادی نیز ـ به جز آمار تقریبی فروش نفت ـ به منبعی دست نیافتم.

زمینه‌های همکاری نظامی ایران و اسرائیل
روابط ایران و اسرائیل بر پایه دو اصل امنیت برای اسرائیل و ایران (Reppa, 1974: 96-98) و نفت برای اسرائیل، امریکا و اروپا (Reppa, 1974: 85) شکل گرفته بود. به عبارت دیگر، در کنار عوامل داخلی، ابر قدرت های جهانی نیز در تحکیم این نوع روابط مؤثر بودند.
در ابتدای تشکیل دولت رژیم صهیونیستی، ایران از اولین کشورهایی بود که ـ پس از ترکیه ـ اقدام به شناسایی دو فاکتو اسرائیل در سال 1328 کرد و کنسول‌گری ایران در بیت المقدس تشکیل شد. جلال آل احمد در سفرنامه خود به اسرائیل در این باره می نویسد:
«ایران از معدود کشورهای مسلمانی بود که با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کرد و طبیعی است که این امر، باعث خرسندی خاطر حکومت اسرائیل شد... برای اسرائیل که در یک منطقه مسلمان‌نشین از جهان، به کلی تک افتاده بود، چه چیزی طبیعی‌تر از اینکه دست دراز تنها کشور منطقه را که به سمتش دراز شده بود با شادی بسیار بفشرد. اما پشت این ظاهر طبیعی، و در متن روابط پیچیده سیاست خارجی، این دوستی به ظاهر بی شایبه، پر از رمز و راز بود (آل‌احمد، 1374: 104).
در دوره مصدق روابط ایران و اسرائیل قطع شد و سفارت ایران در بیت المقدس تعطیل شد. متعاقب وقفه‌ای که در دولت مصدق در روابط ایران و اسرائیل به وجود آمد و پس از کودتای سال 1332 (1953)، مابین سالهای 1954 تا 1973، میان محمد‌رضا شاه و رژیم صهیونیستی ائتلافی دوستانه شکل گرفت. کودتای 28 مرداد 1332 نفوذ امریکا در ایران را حداکثر کرد بطوریکه محمد‌رضا شاه بقای خود را مدیون امریکایی‌ها می‌دانست. بنابراین در راستای هماهنگی با اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده، روابط خود را با اسرائیل گسترش داد. کودتای جمال عبدالناصر در مصر در 1952 یکی از عوامل بین‌المللی بود که اشتیاق ایران و اسرائیل و ترکیه را برای ائتلاف با یکدیگر می‌افزود. ناصر که با شوروی هم پیمان بود ناسیونالیسم عربی را در کشورهای مسلمان و عرب ترویج می کرد و از اینرو در برابر ایران که ضد شوروی بود و ناسیونالیسم عربی را برنمی تابید، قرار گرفت. منافع ایران پهلوی و رژیم صهیونیستی در اینجا به هم نزدیک شده بود (حاجی یوسفی، 1382: 114-112).
در دوران سلطنت محمد‌رضا شاه، عوامل و علایق مشترکی نظیر جهت‌گیری و وابستگی دو کشور ایران و اسرائیل به بلوک غرب بویژه ایالات متحده امریکا، ضدیت با اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، مخالفت با رادیکالیسم عرب باعث نزدیکی تهران و تل‌آویو شد. شاید از بعد کلان بین‌المللی مهمترین علت همسویی ایران و اسرائیل آن بود که از سوی بلوک غرب، این دو در کنار پاکستان به عنوان متحدین نظامی منطقه‌ای در نظر گرفته شده بودند.
در همین راستا، سفارتهای امریکا و اسرائیل درباره مسائل منطقه‌ای به صورت هماهنگ عمل می‌کردند. ارتباط سفارت امریکا و اسرائیل و همسویی سیاست‌های آنها در اسناد لانه جاسوسی (سفارت امریکا) بوضوح و به کرات به چشم می‌خورد. این اسناد حاکی از مبادله اطلاعات میان امریکا و اسرائیل درباره ایران و کشورهای عربی بوده، و همسویی این دو کشور را در سیاستهایشان نشان می‌دهند. همچنین این اسناد بیانگر آن هستند که درباره محورهای ذکر شده میان رئیس هیئت اعزامی اسرائیل به ایران و سفیر سیاسی امریکا در ایران ملاقات صورت می‌گرفت. (اسناد لانه جاسوسی (31)، 1379: 4040) و (اسناد لانه جاسوسی، شماره 19 «امریکا حاکی اشغالگران قدس») و (اسناد لانه جاسوسی (33)، 1379: از جمله در ص 4390).
خط مشی مشترک «دکترین اتحاد پیرامونی» بن گوریون2، اولین رئیس جمهوری اسرائیل، و سیاست «ناسیونالیسم مثبت» محمد‌رضا پهلوی موجب ایجاد و تحکیم مناسبات دو کشور ایران و اسرائیل شد (حسینی سمنانی، 1377: 4). به موجب دکترین اتحاد پیرامونی، اسرائیل می‌بایست روابط خود را با کشورهای اطراف جهان عرب، بویژه ترکیه و ایران، توسعه می‌داد. از نظر بن گوریون، تحکیم روابط دوجانبه با چنین کشورهایی در دراز مدت می‌توانست اسرائیل را از انزوای سیاسی خارج کند و منافع اقتصادی ـ امنیتی این کشور را در برابر کشورهای عربی تامین کند. بدین‌سان پس از سقوط دولت دکتر مصدق و به قدرت رسیدن مجدد شاه، نفوذ اسرائیل در سطوح مختلف گسترش یافت. (جدید بناب، 1385: 208).
ایران و شوروی در این زمان درباره خطر ناسیونایسم عربی و موج ناصریسم، و نیز خطر اتحاد شوروی باهم توافق داشتند و تشکیل جمهوری متحد عربی (مصر و سوریه) در 1958 و کودتای عبدالکریم قاسم در عراق آنها را در این باره مصمم‌تر کرد. (Segev, 1988: 71-73).
روابط ایران و اسرائیل به دلیل آنکه امنیت منطقه خلیج فارس و خاورمیانه را بر پایه منافع اروپا و امریکا تضمین می‌کرد، ادامه می‌یافت (Reppa, 1974: 164). همچنین اروپائیان به تنش اسرائیل ـ اعراب به عنوان انگیزه‌ای برای رونق بازار اسلحه و بهترین شرایط برای واردات نفت ارزان می‌نگریستند و بنابراین در لزوم ادامه این شرایط شکی نبود (Reppa, 1974: 162).
در حالی که نظام شاه به سوی میلیتاریسم فزاینده حرکت می کرد از همکاری ها و تجارب دولت میلیتاریستی اسرائیل، که از نظامی ترین دولت های معاصر است، بهره برد.
تاریخ قدیمی یهود منشا تفکر نظامی اسرائیل است. تاریخ قدیم یهود چنانکه تورات نقل می‌کند یک تاریخ نظامی است. ارتش موسی، یهود و داوود ـ بنا به نوشته های تورات موجودـ مدام در حال جنگ با دشمنان یا جنگ‌های داخلی بودند. در این باره «بن گوریون» چنین می‌گوید: «براساس آنچه کتاب مقدس برای ما نقل می‌کند تاریخ قدیم اسرائیل در درجه اول تاریخ نظامی اسرائیل است. یهودا [خدای بنی اسرائیل] با آشوری‌ها، بابلی‌ها، مصری‌ها، کنعانی‌ها، آموری‌ها، فارس‌ها، یونانی‌ها و رومی‌ها جنگید». (به نقل از: ربابعه، 1368: 65).
مورخین ارتش اسرائیل به منظور تثبیت این تفکر نظامی، نهایت تلاش خود را بکار گرفتند تا آنچه را که تاریخ نظامی یهود می‌نامند از آن استخراج کنند. شیوه مرسوم آنها این بود که میان نبردهای عبرانی در گذشته بسیار دور و جنگ‌های دولت اسرائیل در حال حاضر، ارتباط محکمی برقرار سازند تا قبل از هر کس، این پندار را به خود بقبولانند که دارای رسالت و ماموریتی الهی هستند. بنابراین، جنگ یک جبر تاریخی است و برای یهودیان، توسل به جنگ امری اجتناب‌ناپذیر می نماید. در همین حال، چون بسیج یک ارتش بزرگ، تنها از طریق تبدیل جامعه اسرائیل به یک ملت مسلح ممکن بود، گسترش این ایده ضروری به نظر می‌رسید. زیرا جنگ باید در هاله‌ای از تقدس قرار گیرد تا شرف پیوستن به خدمت مقدس سربازی به آرزویی تبدیل شود که همه در پی آن هستند. آنها به این آیه تورات استناد می‌کردند: «هر محلی که کف پایتان برآن قرار گرفت بر اساس آنچه به موسی گفته‌ام به شما اعطا می‌کنم» (ربابعه، 1368: 68-66).

همکاری‌های نظامی ایران پهلوی و رژیم صهیونیستی اسرائیل
در عرصه نظامی چهار‌گونه همکاری میان ایران پهلوی و رژیم اسرائیل انجام پذیرفت. نخست، آموزش نیروهای نظامی ایران از سوی اسرائیلی‌ها؛ دوم، همکاری‌های امنیتی میان ساواک و موساد؛ و سوم، خرید تسلیحات از اسرائیل (حاجی یوسفی،1382: 119-115) و چهارم، عملیات مشترک نظامی ـ امنیتی ایران و اسرائیل که بصورت پنهان و آشکار در خاورمیانه انجام پذیرفت. این همکاریها در سه مورد عراق، عمان، یمن با دخالت‌های نظامی آشکار همراه بود و در سایر موارد به صورت مبادله اخبار اطلاعاتی ـ امنیتی و سیاست مداخله پنهان (ارسال اسلحه، آموزش نیروهای نظامی و کمکهای مالی) بود.
ایران و اسرائیل از نظر همکاری‌ها دارای دو بعد داخلی و بین‌المللی بودند. مهمترین آثار این همکاری در عرصه داخلی، استفاده سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از تجربیات سازمان اطلاعاتی موساد بود. در عرصه بین‌الملل، رژیم پهلوی با این شعار که «دشمن دشمن من، دوست من است» بیش از هر چیز به دنبال متحدی در برابر اعراب بود که با نقش منطقه‌ای ایران در منطقه هماهنگ باشد. به دلیل حمایت امریکا از اسرائیل، دوستی با اسرائیل دقیقاً در راستای منافع مشترک ایران و امریکا یا به عبارت دیگر سیاست‌های کلی واشنگتن بود. (حاجی یوسفی، 1382: 119).
همکاری نظامی بین ایران و اسرائیل از تابستان 1336 (1957)، زمانی که دکترین آیزنهاور اعلام گردید، آغاز شد. امریکا در دکترین جدید به دنبال این بود که سیاست خاورمیانه‌ای خویش را برای جلوگیری از نفوذ شوروی فعال‌تر سازد. سیاست خارجی امریکا در قبال ایران در این زمان، بر دو پایه پشتیبانی از حکومت ایران و تحکیم قدرت آن از یکسو و تقویت نیروهای مسلح ایران از سوی دیگر استوار بود. (گازیوروسکی، 1371: 215-123 و 244). پیش از آن، از سال 1954، همکاری‌های نظامی ایران و اسرائیل در قالب آموزش نیروهای ساواک توسط موساد به شکلی نه چندان آشکار، جریان داشت (Beit-Hallahmi, 1988: 11).

الف- خرید تسلیحات از اسرائیل
همکاری‌های نظامی ایران و اسرائیل گسترده بود و شامل همکاری درباب فروش اسلحه و نیز آموزش نیروهای ایرانی در حوزه جنگ زمینی، اطلاعات، ضد اطلاعات و نیروهای هوایی بود. اسرائیل در ایران رسماً وابسته نظامی3 داشت.
همکاری‌های نظامی دو طرف تا سرنگونی رژیم پهلوی ادامه داشت. در تحکیم و گسترش این روابط، سرهنگ یعقوب نیمرودی4، وابسته نظامی اسرائیل در ایران، و ارتشبد حسن طوفانیان، معاون تسلیحاتی وزارت جنگ، نقش محوری ایفا کردند. نیمرودی، یهودی عراقی‌الاصل متولد بیت‌المقدس بود. (جدید بناب، 1385: 212) و از سال 1968 که از خدمت نظامی در دولت اسرائیل بازنشسته شده بود به عنوان دلال اسلحه کار می‌کرد. (Beit-Hallahmi, 1988: 14).
در دهه 1960/1340 سفارشات تسلیحاتی ایران از اسرائیل رشد پیدا کرد. این در حالی بود که ایران در همان سالها هم از شوروی و هم از امریکا، سلاح خریده بود. شاید یکی از مهمترین دلایل این موضوع پیروزی اسرائیل در جنگ با اعراب و بویژه جنگ شش روزه 1967 و نیز، اعلام بیطرفی امریکا در جنگ هند و پاکستان بود که نشان دهنده ناکارایی پیمان سنتو5 بود. همچنین فعالیت‌های اطلاعاتی در سازمان سه جانبه، میان ایران، اسرائیل و ترکیه افزایش یافت. گرچه سازمان سه جانبه تا اندازه‌ای نقش کمیته ضد براندازی سنتو را بازی می کرد، ولی برای اعضای آن مزیتی روشن داشت، چون جایگاهی را بدون حضور امریکا، انگلیس و پاکستان فراهم می‌آورد. (گازیوروسکی، 1371: 271).
از جمله معروف‌ترین خریدهای تسلیحاتی شاه از اسرائیل، مسلسل‌های یوزی6 بود. در ژانویه 1963 رئیس ستاد ارتش7 اسرائیل، زوی تزور8 از ایران دیدار کرد و این دیدار طلیعه گسترش همکاری‌های نظامی دو کشور بود. پس از توافقات انجام شده میان ایران و اسرائیل، ایران مقادیر قابل توجهی سلاح یوزی از اسرائیل خرید. زمانی که ملک فیصل در 1965 از ایران دیدار کرد سربازان ایرانی در رژه خود مسلح به این سلاحها بودند. این سلاحها با دستور مستقیم شاه توسط ژنرال طوفانیان از اسرائیل خریداری گردید. همچنین قراردادهای متعددی برای تعمیر هواپیماهای جنگنده مانند هواپیمای F-86 در اسرائیل به امضای مقامات ارتش دو کشور رسید. (Segev, 1988: 39).
یکی از پروژه‌های مشترک ایران و اسرائیل، توسعه موشک‌های دوربرد با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای بود. این موشک‌ها از تولیدات خود اسرائیل بود و تحقیقات مربوط به آن از دهه 1950 آغاز شده بود. در بهار 1977 شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل، در تهران موافقتنامه محرمانه‌ای برای تولید یک موشک پیشرفته، امضا کرد. ایران باید هزینه این طرح را از طریق معادل یک بیلیون دلار نفت صادراتی به اسرائیل می‌پرداخت. همچنین ایران موظف بود یک فرودگاه ویژه، یک کارخانه مونتاژ، و سایتی برای آزمایشات گسترده‌تر فراهم می‌ساخت (Beit-Hallahmi, 1988: 11). این پروژه با سقوط شاه به پایان رسید و جزئیات آن زمانی آشکار شد که جمهوری اسلامی ایران، اسناد مربوط به سفارت اسرائیل را چاپ کرد. این اسناد همچنین آشکار کردند که اسرائیل قصد داشته نظر ایران را برای پروژه «لاوی»9 جلب نماید که طرحی بلند پروازانه برای تولید جتهای جنگنده مدرن10 با جدیدترین تکنولوژی تا دهه 1990 بود. (Beit-Hallahmi, 1988: 12).
از میزان دقیق و وسعت خرید تسلیحات در زمان شاه اطلاع دقیقی در دست نیست. بویژه همکاری‌های نظامی میان ایران و اسرائیل، به دلیل آنکه دشمنی مسلمانان و اعراب را با ایران بر‌می‌انگیخت و دارای تبعات منفی داخلی بود، چندان آشکار نبوده است. بسیاری از ابعاد این همکاری‌ها، محرمانه و امنیتی بوده و باید سری باقی می‌ماند. اسرائیل شاهاک11 یهودی مخالف رژیم صهیونیستی می‌نویسد:
اشتباه است فکر کنیم پیوندهای میان ایران و اسرائیل به همکاری در نسل‌کشی محدود می‌شود. همکاری‌های اقتصادی نیز همزمان با همکاری برای گسترش شیوه‌های شکنجه و زجر انسانها، میان این دو کشور گسترش یافته است. نمونه‌ای از وسعت این همکاری‌ها زمانی آشکار شد که پس از انقلاب ایران، 2000 نفر در صنایع نظامی سولتام12 بیکار شدند. سیستم‌های پیشرفته توپ و خمپاره انداز، همراه با لوازم جانبی و کمکی، و سلاح‌های گوناگون استفاده در شب همچون مواد عملیات تخریبی شبانه، ابزارهای دید در شب، نارنجک و بمب‌های شیمیایی از جمله تولیدات سولتام بودند (Shahak, 1982: 36).
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی


 نوشته شده توسط پژوهشگر در یکشنبه 89/4/6 و ساعت 12:6 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

بانک مقالات فلسطین
پژوهشگر
بانک مقالات فلسطین یکی از کارهایی است که می بایست در زمینه فلسطین و صهیونیسم انجام بگیرد. در این وبلاگ سعی شده است: یک از خود محوری پرهیز شود. دو حقوق معنوی مقالات حفظ شود سه سهولت درج منابع اصلی برای مقالات محقیق فراهم گردد، برای همین لینک مقالات را در وبلاگ قرار دادیم. مقالات مناسب را به ما معرفی کنید تا درج کنیم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 81837
جستجو در صفحه

پیوندهای روزانه
خبر نامه