سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 29

مسلک بهائیت از سال 1260 ق. توسط «علی محمد باب» که خود را «باب» امام زمان(ع) و وسیلة تماس مردم با آن حضرت معرفی کرد، به وجود آمد. او سپس دعوی «مهدویت» کرد و گفت که درآینده از میان بابی‌ها پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد. وی در سال 1266 به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر، تیرباران شد.

بعد از آن، از بین پیروانش دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین ترتیب، اختلافاتی میان پیروان این فرقه افتاد.

گروهی پیرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابی‌ها)، و عده ای دیگر پیرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائی‌ها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند. دولت عثمانی در عراق همه آنها را از بغداد به آدرنه در آسیای صغیر تبعید کرد. اما در آنجا هم نزاع دو برادر ادامه یافت و بدین جهت، دولت عثمانی بهاءالله و طرفدارانش را به «عکا» در فلسطین اشغالی و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد. فعالیت بهاءالله در عکا باعث شد که بیشتر بابیان ـ به ویژه بابیان ایران ـ پیرو او شوند.

از آنجا که عمده ویژگی‌های رفتاری بهائیت با ویژگی‌های رفتاری اسرائیلی‌ها همخوانی داشت، با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیت‌های آنها براساس خواسته‌های اسرائیلی‌ها تنظیم شد. در این میان بهائی‌ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودرار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیة محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزلة دوران طلایی بود، در زمینة گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند.

تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد. تشکیلات و مؤسسات بهائیان در هر نقطه ای از جهان زیر نظر هیئت نه نفره بیت العدل اعظم قرار دارد. در یکی از نشریات فرقه آمده است:

«با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور [جمعی از دوستان بهائی] دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می‌رسانیم. آنها احساسات صمیمانة بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به بن گوریون ـ نخست وزیر اسرائیل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشته اند».1

فرقة بهائیت که شاخه ای از صهیونیسم به شمار می‌رود، طبق دستور، همة قوای خود را برای اجرای نقشة نابودی اندیشه‌های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان‌های ملی و سنت‌های دینی را تخریب کنند. از این رو بهائیان، به تدریج درصدد تسخیر پست‌های حساس و کلیدی کشور برآمدند. این نقشه با روی کارآمدن «حسنعلی منصور» در ایران پیاده شد و برای نخستین بار پای بهائیان به کابینة وزیران ایران رسید. گرچه با ترور منصور، نقشه‌های وی جامة عمل نپوشید، اما به هرحال، کابینة بهائی «هویدا» روی کار آمد. در کابینة نخست وی، چهار وزیر بهائی حضور داشتند. هویدا در مدت حکومت خود با به‌کاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته، نفوذ بهائیان را در همة سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به حدّ کامل گسترش داد.2

بهائیان با تمام وجود خود را در اختیار اسرائیلی‌ها قرار داده بودند، به گونه ای که توانستند اعتماد بیش از حدّ اسرائیلی‌ها را کسب کنند و اسرائیلی‌ها نیز در برابر خوش خدمتی آنها رفتار ویژه ای داشتند. در یکی از اسناد، به نقل از یکی از بهائیان به نام «فریدون رامش فر» که مسافرتی به اسرائیل داشته، دربارة نحوة برخورد اسرائیلی‌ها با بهائیان آمده است:

... دولت اسرائیل آن‌قدر نسبت به بهائیان خوش‌بین است که در فرودگاه خود، احیا (بهائیان) را بازرسی نمی کند. به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار می‌دارد اینها بهائی هستند، حتی یک چمدان را باز نمی کنند. ولی بقیة مسافرین ـ حتی کلیمی‌ها ـ را بازرسی می‌کنند به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود که چرا بهائیان را بازرسی نمی‌کنید و ما را که اینجا موطن‌مان است، مورد بازرسی قرار می‌دهید!3

بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاست‌های خود داشتند. در این دوران باتوجه به نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل، تلاش فراوانی برای رسمیت بخشیدن به فرقة بهائیت می‌شد زیرا آنها نقش مؤثری در تثبیت رژیم سلطنتی و حکومت شاه داشتند، به گونه ای که بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عدة زیادی از کارگزاران و متولّیان پست‌های حساس و کلیدی کشور بهایی بودند.4

در سال 1339 فهرستی از اسامی مقامات نظامی و غیرنظامی تهیه شد که نشانگر تصدّی بیشتر پست‌های اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور به وسیلة بهائیان بود. البته به دلیل پنهان‌کاری و عدم اظهار، بعضی از افراد در پست‌های مهمی بودند که نام آنان در این فهرست نیامده و بی تردید، تعداد بهائیان شاغل در دستگاه‌ها چندین برابر فهرست مزبور بوده است. در سال‌های بعد، تعداد بهائیان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت، به طوری‌که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سیزده ساله «لیلی امیر ارجمند» مشاور ویژة فرح و مدیر برنامه‌های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی، «عباس شاهقلی» وزیر بهداری و وزیر علوم، «روحانی» وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا، «شاپور راسخ» مشاور عالی و در واقع گردانندة سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهائیت در ایران، «عبدالکریم ایادی» پزشک مخصوص شاه و 23 شغل دیگر و ده‌ها تن از سران رژیم، از اعضای فرقة بهائیت بودند.5

بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاست‌های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت‌های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیلة اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقة مزبور بود. یکی از مبلغان بهائیت دربارة تأثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی گفته بود:

«کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت می‌گیرد، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان... درس خوانده اند... حالا مردم... می‌گویند بهائی است. چه کاری می‌توانند بکنند !...»6

محمدرضا پهلوی آن‌قدر بهائیان را مورد حمایت قرار داد که یکی از افراد نظامی به نام «سرهنگ اقدسیه» در جلسة بهائیان شیراز، مورخ هجده تیرماه 1347، ضمن بهائی خواندن شاه، دربارة نحوة برخورد خود با افراد مسلمان اظهار داشت:

... افتخار ما بر دیانت بهائی است. من زمانی که در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و افسران بهائی را احترام می‌گذاشتم. ولی اگر یک فرد مسلمان از دیگری شکایت می‌کرد، دستور شلاق زدنش را می‌دادم... ما اطلاع داریم که شاهنشاه آریامهر بهائی می‌باشند. ما بهائیان همه پولدار هستیم و ترقّی بیشتری خواهیم کرد.7

بهائیان در جنگ اعراب و اسرائیل، همواره از اسرائیل جانبداری کرده، علیه مسلمانان به تبلیغ می‌پرداختند و حتی برای کمک به ارتش اسرائیل به جمع آوری پول می‌پرداختند. در همین ارتباط، در یکی از اسناد پس از جنگ شش روزة اعراب و اسرائیل در سال 1346 آمده است:

... مبلغی در حدود 120 میلیون تومان به وسیلة بهائیان ایران جمع آوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیت العدل در حیفا ارسال نمایند، ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل می‌باشد. مقدار قابل ملاحظه ای از این پول به وسیله «حبیب ثابت»، تعهد و پرداخت شده است...8

در سال 1347 در یکی از کمیسیون‌های فرقة مزبور، سخن‌گوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی اسرائیل در جنگ‌های با اعراب گفت:

پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است که در هر ادارة ایران و تمام وزارت‌خانه‌ها یک جاسوس داریم و هفته ای یک بار، طرح‌های تهیه شده، به وسیلة دول به عرض شاهنشاه می‌رسید. گزارش‌هایی در زمینة آن طرح‌ها به محافل روحانی بهایی می‌رسد. مثلاً در پیمان کار، کادر بهائیان ایران هر روز گزارش خود را در زمینة ارتش ایران و اینکه چگونه چتربازان را آموزش می‌دهند، به محفل روحانی بهائیان تسلیم می‌نمایند.9

اسرائیل پس از اطمینان از نفوذ گسترده بهائیت در ارکان رژیم پهلوی و به منظور بهره‌برداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بیشتر از آنها، در کشورهای جهان و به ویژه ایران، بهائیت را به صورت آشکار به عنوان یک مذهب به رسمیت شناخت. در یکی از اسناد ساواک در این باره چنین آمده است:

«اسرائیل مذهب بهائی‌ها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال 1974 به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامة تحبیب از افراد مزبور می‌کوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورهای جهان ـ به ویژه ایران ـ بهره برداری سیاسی ـ اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.»10

نمایندگی ایران در تل آویو هرازچندگاهی گزارش‌های مربوط به بهائیان را به وزارت امور خارجه ارسال می‌داشت. در یکی از این گزارش‌ها، مرتضی مرتضایی به چگونگی انتخابات و تعداد بهائیان جهان اشاره دارد:

«چهارمین کنوانسیون بین‌المللی پیروان بهائیت روز شنبه، نهم اردیبهشت ماه [1357] در شهر حیفا گشایش خواهد یافت. به همین مناسبت جمعیتی بالغ بر هزار و یکصد نفر از نمایندگان منتخب از طرف هشتاد هزار محافل بهائی پراکنده در سراسر جهان به این شهر مسافرت کرده اند تا نسبت به انتخاب یک هیئت مدیره نه نفری که در طی پنج سال آینده امور اداری،... و مذهبی این فرقه را تعقیب خواهد [نمود] [اقدام کنند] ... دو نفر از بهائیان تبعه ایران (فتح اعظم و نخجوانی) حضور دارند که در حیفا به طور دائم مقیم اند.»11

بنابراین، اسرائیل با حمایت همه جانبه از فرقه ضاله بهائیت و نفوذ دادن آنها در پست‌های کلیدی هیئت حاکمة رژیم شاه ـ به ویژه در دربار، دولت و ارتش ـ در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمین ـ به ویژه به مردم ایران و فلسطین ـ به عنوان یک ابزار، نهایت بهره برداری را در جنبه‌های مختلف به عمل می‌آورد. در واقع، می‌توان گفت یکی از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ایران و اسرائیل، بهائیان بودند که نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردند.

پی‌نوشت‌ها:

برگرفته از پایگاه اینترنتی: www.Rasad.org

1. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج1، ص 332.

2. اختریان، محمد، همان، ص164.

3. منصوری، جواد، همان، ص330.

4. همان، ص324

5. همان، صص 324 ـ 325

6. همان، ص326.

7. همان، ص322.

8. همان، صص 322 ـ 323

9. همان. ص332.

10. زهیری، علی، «عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار سیاسی ایران در قبال اسرائیل»، فصلنامة علمی، تخصصی انقلاب اسلامی، پیش شمارة اول، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، سال اول، زمستان1377، ص 159

11. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 2536 ـ 38، کارتن شمارة 12، پروندة 250.50.

منبع پایگاه حوزه
 نوشته شده توسط پژوهشگر در جمعه 89/2/17 و ساعت 1:50 عصر | نظرات دیگران()

بهائی‌ها با تأسیس اسرائیل، این سرزمین را پایگاه و مرکز اصلی فعالیت خود قرار دادند رژیم صهیونیستی نیز مسلک بهائیت را به عنوان یکی از «مذاهب قانونی!» به رسمیت شناخت. شاه نیز از آنان حمایت کرد و وجود هویدای بهائی و نفوذ بهائی‌ها در دربار و هیأت حاکمه ایران، قدرت اقتصادی و سیاسی قابل ملاحظه‌ای برای آنان ایجاد کرد.

ادامه مطلب...
 نوشته شده توسط پژوهشگر در جمعه 89/2/17 و ساعت 12:56 عصر | نظرات دیگران()

مسلک بهائیت از سال 1260 ق. توسط «علی محمد باب» که خود را «باب» امام زمان(ع) و وسیلة تماس مردم با آن حضرت معرفی کرد، به وجود آمد. او سپس دعوی «مهدویت» کرد و گفت که درآینده از میان بابی‌ها پیامبری قیام خواهد کرد و دین تازه ای خواهد آورد. وی در سال 1266 به دستور ناصرالدین شاه و امیرکبیر، تیرباران شد.
 بعد از آن، از بین پیروانش دو برادر مدعی جانشینی وی شدند و بدین ترتیب، اختلافاتی میان پیروان این فرقه افتاد.

گروهی پیرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابی‌ها)، و عده ای دیگر پیرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائی‌ها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند. دولت عثمانی در عراق همه آنها را از بغداد به آدرنه در آسیای صغیر تبعید کرد. اما در آنجا هم نزاع دو برادر ادامه یافت و بدین جهت، دولت عثمانی بهاءالله و طرفدارانش را به «عکا» در فلسطین اشغالی و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد. فعالیت بهاءالله در عکا باعث شد که بیشتر بابیان ـ به ویژه بابیان ایران ـ  پیرو او شوند.

از آنجا که عمده ویژگی‌های رفتاری بهائیت با ویژگی‌های رفتاری اسرائیلی‌ها همخوانی داشت، با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیت‌های آنها براساس خواسته‌های اسرائیلی‌ها تنظیم شد. در این میان بهائی‌ها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودرار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیة محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزلة دوران طلایی بود، در زمینة گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند.

تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد. تشکیلات و مؤسسات بهائیان در هر نقطه ای از جهان زیر نظر هیئت نه نفره بیت العدل اعظم قرار دارد. در یکی از نشریات فرقه آمده است:

«با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور [جمعی از دوستان بهائی] دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان می‌رسانیم. آنها احساسات صمیمانة بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به بن گوریون ـ نخست وزیر اسرائیل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشته اند».1

فرقة بهائیت که شاخه ای از صهیونیسم به شمار می‌رود، طبق دستور، همة قوای خود را برای اجرای نقشة نابودی اندیشه‌های ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان‌های ملی و سنت‌های دینی را تخریب کنند. از این رو بهائیان، به تدریج درصدد تسخیر پست‌های حساس و کلیدی کشور برآمدند. این نقشه با روی کارآمدن «حسنعلی منصور» در ایران پیاده شد و برای نخستین بار پای بهائیان به کابینة وزیران ایران رسید. گرچه با ترور منصور، نقشه‌های وی جامة عمل نپوشید، اما به هرحال، کابینة بهائی «هویدا» روی کار آمد. در کابینة نخست وی، چهار وزیر بهائی حضور داشتند. هویدا در مدت حکومت خود با به‌کاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته، نفوذ بهائیان را در همة سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامی به حدّ کامل گسترش داد.2

بهائیان با تمام وجود خود را در اختیار اسرائیلی‌ها قرار داده بودند، به گونه ای که توانستند اعتماد بیش از حدّ اسرائیلی‌ها را کسب کنند و اسرائیلی‌ها نیز در برابر خوش خدمتی آنها رفتار ویژه ای داشتند. در یکی از اسناد، به نقل از یکی از بهائیان به نام «فریدون رامش فر» که مسافرتی به اسرائیل داشته، دربارة نحوة برخورد اسرائیلی‌ها با بهائیان آمده است:

... دولت اسرائیل آن‌قدر نسبت به بهائیان خوش‌بین است که در فرودگاه خود، احیا (بهائیان) را بازرسی نمی کند. به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار می‌دارد اینها بهائی هستند، حتی یک چمدان را باز نمی کنند. ولی بقیة مسافرین ـ  حتی کلیمی‌ها ـ را بازرسی می‌کنند به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود که چرا بهائیان را بازرسی نمی‌کنید و ما  را که اینجا موطن‌مان است، مورد بازرسی قرار می‌دهید!3

بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاست‌های خود داشتند. در این دوران باتوجه به نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل، تلاش فراوانی برای رسمیت بخشیدن به فرقة بهائیت می‌شد زیرا آنها نقش مؤثری در تثبیت رژیم سلطنتی و حکومت شاه داشتند، به گونه ای که بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عدة زیادی از کارگزاران و متولّیان پست‌های حساس و کلیدی کشور بهایی بودند.4

در سال 1339 فهرستی از اسامی مقامات نظامی و غیرنظامی تهیه شد که نشانگر تصدّی بیشتر پست‌های اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور به وسیلة بهائیان بود. البته به دلیل پنهان‌کاری و عدم اظهار، بعضی از افراد در پست‌های مهمی بودند که نام آنان در این فهرست نیامده و بی تردید، تعداد بهائیان شاغل در دستگاه‌ها چندین برابر فهرست مزبور بوده است. در سال‌های بعد، تعداد بهائیان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت، به طوری‌که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سیزده ساله «لیلی امیر ارجمند» مشاور ویژة فرح و مدیر برنامه‌های آموزشی و تربیتی رضا پهلوی، «عباس شاهقلی» وزیر بهداری و وزیر علوم، «روحانی» وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا، «شاپور راسخ» مشاور عالی و در واقع گردانندة سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهائیت در ایران، «عبدالکریم ایادی» پزشک مخصوص شاه و 23 شغل دیگر و ده‌ها تن از سران رژیم، از اعضای فرقة بهائیت بودند.5

بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاست‌های موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولت‌های بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیلة اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقة مزبور بود. یکی از مبلغان بهائیت دربارة تأثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی گفته بود:

«کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت می‌گیرد، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان... درس خوانده اند... حالا مردم... می‌گویند بهائی است. چه کاری می‌توانند بکنند !...»6

محمدرضا پهلوی آن‌قدر بهائیان را مورد حمایت قرار داد که یکی از افراد نظامی به نام «سرهنگ اقدسیه» در جلسة بهائیان شیراز، مورخ هجده تیرماه 1347، ضمن بهائی خواندن شاه، دربارة نحوة برخورد خود با افراد مسلمان اظهار داشت:

... افتخار ما بر دیانت بهائی است. من زمانی که در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و افسران بهائی را احترام می‌گذاشتم. ولی اگر یک فرد مسلمان از دیگری شکایت می‌کرد، دستور شلاق زدنش را می‌دادم... ما اطلاع داریم که شاهنشاه آریامهر بهائی می‌باشند. ما بهائیان همه پولدار هستیم و ترقّی بیشتری خواهیم کرد.7

بهائیان در جنگ اعراب و اسرائیل، همواره از اسرائیل جانبداری کرده، علیه مسلمانان به تبلیغ می‌پرداختند و حتی برای کمک به ارتش اسرائیل به جمع آوری پول می‌پرداختند. در همین ارتباط، در یکی از اسناد پس از جنگ شش روزة اعراب و اسرائیل در سال 1346 آمده است:

... مبلغی در حدود 120 میلیون تومان به وسیلة بهائیان ایران جمع آوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیت العدل در حیفا ارسال نمایند، ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل می‌باشد. مقدار قابل ملاحظه ای از این پول به وسیله «حبیب ثابت»، تعهد و پرداخت شده است...8

در سال 1347 در یکی از کمیسیون‌های فرقة مزبور، سخن‌گوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی اسرائیل در جنگ‌های با اعراب گفت:

پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است که در هر ادارة ایران و تمام وزارت‌خانه‌ها یک جاسوس داریم و هفته ای یک بار، طرح‌های تهیه شده، به وسیلة دول به عرض شاهنشاه می‌رسید. گزارش‌هایی در زمینة آن طرح‌ها به محافل روحانی بهایی می‌رسد. مثلاً در پیمان کار، کادر بهائیان ایران هر روز گزارش خود را در زمینة ارتش ایران و اینکه چگونه چتربازان را آموزش می‌دهند، به محفل روحانی بهائیان تسلیم می‌نمایند.9

اسرائیل پس از اطمینان از نفوذ گسترده بهائیت در ارکان رژیم پهلوی و به منظور بهره‌برداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بیشتر از آنها، در کشورهای جهان و به ویژه ایران، بهائیت را به صورت آشکار به عنوان یک مذهب به رسمیت شناخت. در یکی از اسناد ساواک در این باره چنین آمده است:

«اسرائیل مذهب بهائی‌ها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال 1974 به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامة تحبیب از افراد مزبور می‌کوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورهای جهان ـ به ویژه ایران ـ بهره برداری سیاسی ـ اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.»10

نمایندگی ایران در تل آویو هرازچندگاهی گزارش‌های مربوط به بهائیان را به وزارت امور خارجه ارسال می‌داشت. در یکی از این گزارش‌ها، مرتضی مرتضایی به چگونگی انتخابات و تعداد بهائیان جهان اشاره دارد:

«چهارمین کنوانسیون بین‌المللی پیروان بهائیت روز شنبه، نهم اردیبهشت ماه [1357] در شهر حیفا گشایش خواهد یافت. به همین مناسبت جمعیتی بالغ بر هزار و یکصد نفر از نمایندگان منتخب از طرف هشتاد هزار محافل بهائی پراکنده در سراسر جهان به این شهر مسافرت کرده اند تا نسبت به انتخاب یک هیئت مدیره نه نفری که در طی پنج سال آینده امور اداری،... و مذهبی این فرقه را تعقیب خواهد [نمود] [اقدام کنند] ... دو نفر از بهائیان تبعه ایران (فتح اعظم و نخجوانی) حضور دارند که در حیفا به طور دائم مقیم اند.»11

بنابراین، اسرائیل با حمایت همه جانبه از فرقه ضاله بهائیت و نفوذ دادن آنها در پست‌های کلیدی هیئت حاکمة رژیم شاه ـ به ویژه در دربار، دولت و ارتش ـ در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمین ـ به ویژه به مردم ایران و فلسطین ـ به عنوان یک ابزار، نهایت بهره برداری را در جنبه‌های مختلف به عمل می‌آورد. در واقع، می‌توان گفت یکی از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ایران و اسرائیل، بهائیان بودند که نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردند.

ماهنامه موعود شماره 80

پی‌نوشت‌ها:

? برگرفته از پایگاه اینترنتی: www.Rasad.org
1. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج1، ص 332.
2. اختریان، محمد، همان، ص164.
3. منصوری، جواد، همان، ص330.
4. همان، ص324
5. همان، صص 324 ـ 325
6. همان، ص326.
7. همان، ص322.
8. همان، صص 322 ـ 323
9. همان. ص332.
10. زهیری، علی، «عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار سیاسی ایران در قبال اسرائیل»، فصلنامة علمی، تخصصی انقلاب اسلامی، پیش شمارة اول، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، سال اول، زمستان1377، ص 159
11. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال 2536 ـ 38، کارتن شمارة 12، پروندة 250.50.

 نوشته شده توسط پژوهشگر در جمعه 89/2/17 و ساعت 12:53 عصر | نظرات دیگران()

محمد علی زندی

سازمان فراماسونری ایران در نخستین دوره حیات خود چهره‌ای کاملا فرانسوی داشت. اگر چه در دوره‌های بعد لژهایی با وابستگی، انگلیسی، امریکایی و آلمانی نیز در ایران تشکیل شد، شکی نیست که نخستین بیگانگان بنیانگذار فراماسونری در ایران فرانسویان هستند. لژ بیداری ­ایران نیز ماهیتی فرانسوی داشت و به عنوان زیر مجموعه‌ای از لژ شرق ­اعظم(گرانداوریان) فرانسه کار خود را آغاز کرد. این لژ به عنوان یک لژ پیرامونی کاملاً با لژ مادر هماهنگ بود و به هیچ رو نمی‌توانست عملی را مستقیم و خودخواسته انجام دهد. ورود اعضای جدید به لژ، ارتقاء رتبه، استعفا و یا اخراج اعضا از جمله مواردی بود که قطعا با اجازه و تأیید گرانداوریان ­فرانسه صورت می‌گرفت.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 10:6 عصر | نظرات دیگران()

نویسنده:حامد الگار / اکبر رمضانی

اساساً اهمیت فعالیت‌های لژ ترقی در این حقیقت نهفته است که این لژ توانست چند تن از اعضای هیئت حاکمه عثمانی، مانند شاه‌زاده مراد را به عضویت خود درآورد. شاه‌زاده مراد بعدها مدت کوتاهی به نام مراد پنجم به خلافت رسید. مطمئناً سلطان مراد، تنها فراماسونی بودکه عنوان خلیفه را نیز به دست آورده بود. وی در سال 1867 م به همراه سلطان عبدالعزیز به اروپا سفر کرد. در لندن با شاه‌زاده ولز که مانند مراد بعدها به تخت سلطنت جلوس کرد، درباره فراماسونی گفت و گو کرد. مراد قبلاً از افرادی مانند ضیاءپاشا و نامق کمال، مطالبی درباره فراماسونی آموخته بود و آن گونه که شواهد نشان می‌دهد وی به سخنان شاه‌زاده ولز با هدف پذیرش آن‌ها گوش فرا می‌داده است. مدتی پس از بازگشت مراد به استانبول، وی از لژ شرق اعظم فرانسه نامه‌ای حاوی تقاضای رسمی برای عضویت آن دریافت کرد. حامل نامه کسی جز اسکالیری نبود. 40

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 10:3 عصر | نظرات دیگران()

نویسنده:حامد الگار / اکبر رمضانی

در 28 آذر 1369 / دسامبر 1990 مطبوعات ایران گزارشی به نقل از خبرگزاری یوگسلاوی [سابق] منتشر کردند. در این گزارش آمده بود که فراماسون‌های ایرانی در تلاش‌اند تا ایدئولوژی خویش [یعنی فراماسونری] را به عنوان محور مبارزات اپوزیسیون خارج از کشور قرار دهند. 1

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 10:1 عصر | نظرات دیگران()

نویسنده: علی رجبی‌
خبرگزاری فارس: حضور تعدادی‌ از بابیان‌ در انجمنهای‌ مخفی‌ در کنار چهره‌های‌ شاخص‌ فراماسونری‌ و عضویت‌ تعدادی‌ از آنها در فراموشخانه‌ ملکم‌ و لژ بیداری‌ در دوره‌ قاجار و در آستانه‌ مشروطه، حکایت‌ از همنوایی‌ این‌ دو جریان‌ با هم دارد
‌‌با دستگیری‌ و اعدام‌ باب‌ و وقوع‌ حوادث‌ خونین‌ در ایران‌ (در خلال‌ سالهای‌ 1264 و 1265ق) نظیر ترور آیت‌ الله‌ شهید ثالث‌ و آشوب‌ در نقاط‌ مختلف‌ ایران‌ (مازندران، زنجان‌ و نیریز) مقارن‌ با سالهای‌ نخست‌ سلطنت‌ ناصرالدین‌شاه، اوضاع‌ کشور بسیار آشفته‌ شد و حمایت‌ پنهان‌ و آشکار بیگانگان‌ از عناصر شورشی، بر پیچیدگی‌ اوضاع ‌افزود. اما اقدامات‌ قاطع‌ امیرکبیر در سرکوب‌ غائله، عرصه‌ را بر آنها تنگ‌ کرد و توانست‌ موج‌ ناآرامی‌های‌ ناشی‌ از شورش‌ مسلحانه‌ بابیان‌ را مهار کند. اتباع‌ باب‌ که‌ بعد از اعدام‌ او بر سر جانشینی‌ دچار درگیریهایی‌ شده‌ بودند در 1268ق‌ ناصرالدین‌شاه‌ را با هماهنگی‌ برخی‌ از سران‌ حکومت‌ نظیر میرزا آقاخان‌ نوری‌ ترور کردند که‌ البته‌ به‌ جایی‌ نرسید و توطئه‌گران‌ (از جمله‌ حسینعلی‌ بهاء) دستگیر شدند. حمایت‌ جدی‌ سفارت‌ روسیه‌ و شخص‌ سفیر، پرنس‌ دالگوروکی، از بهاء باعث‌ شد که‌ او همچون‌ یک‌ تحت‌ الحمایه‌ روس‌ از زندان‌ و اعدام‌ نجات‌ یافته‌ و در 1269 تحت‌الحفظ‌ به‌ بغداد منتقل‌ شود. بهاء با همکاری‌ برادرش‌ (یحیی‌ صبح‌ازل) که‌ او نیز خود را به‌ بغداد رسانده‌ بود موفق‌ شد بابیان‌ را گرد خود جمع‌ کند و به‌ فعالیتهای‌سوء خویش‌ ادامه‌ دهد. در فاصله‌ 1270ــ1280ق‌ اتفاقات‌ مهمی‌ در ایران‌ رخ‌ داد که‌ از جمله‌ آنها می‌توان‌ به‌ واقعه‌ تجزیه‌ هرات‌ و‌ افغانستان‌ از ایران، تأسیس‌ فراموشخانه‌ فراماسونری‌ ملکم‌ خان‌ و انحلال‌ آن، ورود مانکجی‌ لیمجی‌ هاتریا (رئیس‌ سازمان‌ اطلاعاتی‌ انگلیس‌ در ایران) به‌ کشورمان‌ در 1270ق‌ و ملاقاتش‌ در 1280ق‌ با حسینعلی‌ بهاء در بغداد اشاره‌ کرد. ‌

با سرخوردگی‌ بابیان‌ از عدم‌ موفقیت‌ در سرنگونی‌ قاجاریه‌ و آشنایی‌ آنها با افکار و تحرکات‌ اعضای‌ محفل‌ فرهنگی‌ مانکجی‌ نظیر شاهزاده‌ جلال‌الدین‌ میرزا، آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، میرزا حسین‌خان‌ سپهسالار و...، تغییراتی‌ در روش‌ فکری‌ ایشان‌ به‌ وجود آمد و آنها با افکار ماسونی‌ و لیبرالی‌ آشنا شدند. بابیان‌ در ادرنه‌ با افکار آخوندزاده‌ (یعنی همان‌ بالگونیک‌ فتحعلی‌ آخوندوف: دستیار نایب‌ السلطنه‌ روسیه‌ در قفقاز اشغالی، و یکی‌ از مروجین‌ فراماسونری‌ در ایران) آشنا شدند. آنان‌ با دیدن‌ مکاتیب‌ جلال‌الدوله‌ و کمال‌الدوله‌ اثر آخوندوف‌ پی‌ بردند غیر از دعاوی‌ باب، حرفهای‌ دیگری‌ نیز از جمله‌ افکار ضددینی‌ آخوندوف‌ و ملکم‌ وجود دارد که‌ در ایران‌ رواج‌ یافته‌ است. نفوذ سپهسالار و ملکم‌ در حلقه‌ اطرافیان‌ ناصرالدین‌شاه‌ به‌ آنان‌ آموخت‌ که‌ اگر راه‌ شورش‌ مسلحانه‌ مسدود است، از راه‌ دیگر هم‌ می‌توان‌ به‌ مقصود رسید. ‌

آنان‌ با تدوین‌ کتاب‌ «تاریخ‌ جدید» که‌ صورت‌ اصلاح‌ شده‌ «تاریخ‌ قدیم» بابیان‌ بود واژه‌های‌ تند بر ضد شاه‌ قاجار و برخی‌ عوامل‌ حکومت‌ را حذف‌ یا تعدیل‌ کردند و در عوض، همصدا با امثال‌ آخوندوف، حملات‌ پیشین‌ خود به‌ روحانیت‌ را شدت‌ بخشیدند. آنها با استفاده‌ از روش‌ ملکم‌ و آخوندزاده، دست‌ به‌ تألیف‌ رساله‌های‌ جدیدی‌ مانند مقاله‌ سیاح‌ یا رسالات‌ دیگری‌ به‌ تقلید از روش‌ رساله‌ «شیخ‌ و رفیق» زدند. ملکم‌خان‌ مؤ‌سس‌ فراموشخانه‌ در ایران‌ با حسینعلی‌ بهاء ارتباطاتی‌ داشت. بر طبق‌ گزارش‌ رکن‌الدوله‌ به‌ امین‌السلطان‌ در 1308ق، ملکم‌ در عکا با بهاء دیدار و مذاکره‌ داشته‌ است.1 عباس‌ افندی‌ نیز بعدها طی‌ نوشته‌ای‌ تلویحاً‌ از زحمات‌ ملکم‌ تقدیر و از اینکه‌ دوستانش‌ حق‌ او را پاس‌ نداشتند اظهار تأسف‌ می‌کند.2

ارتباط‌ بهاء با مانکجی، که‌ یکی‌ از مهمترین‌ پلهای‌ ارتباط‌ بین‌ بهائیان‌ با فراماسونها و دولت‌ بریتانیا بود، بسیار مهم‌ است. جایگاه‌ سیاسی‌ / اطلاعاتی‌ مانکجی‌ در تحولات‌ ایران، عضویتش‌ در لژهای‌ ماسونی‌ هندوستان‌ و راه‌اندازی‌ فراموشخانه‌ توسط‌ و به‌ تشویق‌ اعضای‌ محفل‌ او در ایران‌ و حضور برخی‌ از بابیان‌ در این‌ سازمان‌ مخفی‌ و فوق‌ سری‌ جاسوسی، حکایت‌ از تجمع‌ همه‌ براندازان‌ فعال، در تشکیلاتی‌ مخفی‌ می‌کرد که‌ مبارزه‌ با ادیان‌ وحیانی‌ و نفوذ در شئون‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ و اقتصادی‌ ملتهای‌ مسلمان‌ را با ادبیاتی‌ جدید و نوین‌ مبتنی‌ بر اومانیسم، وحدت‌ عالم‌ انسانی، حکومت‌ واحده‌ بشری‌ و... تعقیب‌ می‌کردند. نقش‌ مانکجی‌ در تدوین‌ تاریخ‌ باب‌ و بهاء و اشتغال‌ بهائیان‌ در تجارتخانه‌ او، ارتباط‌ سران‌ بهائیت‌ را با مانکجی، چهره‌ شاخص‌ فراماسونری‌ در ایران، ثابت‌ می‌کند. (ایام: بحث راجع‌ به‌ مانکجی‌ و روابط‌ او با بهائیان، قبلا‌ در مقاله‌ای‌ جداگانه‌ گذشت). ‌

حضور تعدادی‌ از بابیان‌ در انجمنهای‌ مخفی‌ در کنار چهره‌های‌ شاخص‌ فراماسونری‌ و عضویت‌ تعدادی‌ از آنها در فراموشخانه‌ ملکم‌ و لژ بیداری‌ در دوره‌ قاجار و در آستانه‌ مشروطه، حکایت‌ از همنوایی‌ این‌ دو جریان‌ با هم‌ دارد. حبیب‌ ثابت‌ از چهره‌های‌ مطرح‌ بهائیت، در کتابچه‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ سجن‌ اعظم‌ سخنی‌ دارد که‌ درخور تعمق‌ و پیگیری‌ است. او مدعی‌ است‌ که‌ اکثریت‌ اعضای‌ انجمنی‌ که‌ قبل‌ از طلوع‌ آفتاب‌ در دوره‌ مشروطه‌ تشکیل‌ می‌شد از بابیها تشکیل‌ می‌شدند.3 احتمالاً‌ منظور او انجمن‌ بین‌الطلوعین‌ است‌ که‌ افرادی‌ نظیر ابراهیم‌ حکیمی، ملک‌المتکلمین، سید جمال‌ واعظ، اردشیرجی‌ و... عضو آن‌ بودند. ‌

‌‌حضور جدی‌ بابیان‌ در لژهای‌ ماسونی‌ و انجمنهای‌ مخفی‌ شبه‌ماسونی‌ حکایت‌ از ارتباط‌ عمیق‌ شاخه‌ ازلی‌ بابیت‌ با فراماسونری‌ دارد. حضور افرادی‌ نظیر یحیی‌ دولت‌آبادی، علی‌محمد دولت‌آبادی، سید جمال‌ واعظ‌اصفهانی، ملک‌المتکلمین‌ و... در لژ بیداری‌ مؤ‌ید این‌ نظر است. یکی‌ دیگر از بهائیانی‌ که‌ عضو فراماسونری‌ و دارای‌ درجه‌ 33 فراماسونری‌ بود، علیقلی‌خان‌ نبیل‌الدوله‌ بود که‌ در لژهای‌ آمریکا عضویت‌ داشت. وی‌ جایگاهی‌ ویژه‌ در نزد بهائیان‌ داشت‌ و مدتی‌ در سفارت‌ ایران‌ در واشنگتن‌ مشغول‌ کار بود. تعلق‌خاطر سران‌ بهائیت‌ به‌ فراماسونری، با سفرهای‌ عباس‌ افندی‌ به‌ اروپا و آمریکا جلوه‌ آشکارتری‌ به‌ خود گرفت. حضور رهبر بهائیان‌ (سر عباس‌ افندی) در لژهای‌ ماسونی‌ آمریکا و ایراد سخنرانی‌ در لژهای‌ ماسونی‌ و انجمنهای‌ شبه‌ماسونی‌ تئوسوفی4، گواهی‌ دیگر بر وجوه‌ و اهداف‌ مشترک‌ این‌ دو فرقه‌ است. این‌ امر در عملکرد سایر بهائیان‌ نیز مشاهده‌ می‌شود، که‌ ذیلاً‌ به‌ اختصار به‌ مواردی‌ از آن‌ اشاره‌ می‌کنیم: ‌

ابوالفضل‌ گلپایگانی، از یاران‌ عباس‌ افندی‌ و از نویسندگان‌ بهائی، در سفر به‌ آمریکا در مجامع‌ فراماسونری‌ حاضر شد و به‌ ایراد سخنرانی‌ پرداخت.5 میرزا محمدرضا شیرازی‌ معروف‌ به‌ پروفسور شیرازی، عضو انجمن‌ تئوسوفی‌ هندوستان، در 1914 با عباس‌ افندی‌ در فلسطین‌ ملاقات‌ کرد و شرح‌ ملاقات‌ و گفنگویش‌ را در بازگشت‌ برای‌ اعضای‌ انجمن‌ تشریح‌ کرد.6 روحیه‌ ماکسول‌ (بیوه‌ شوقی‌ افندی‌ سومین‌ رهبر بهائیان) در سفر به‌ برزیل‌ از سوی‌ جمعیتهای‌ وابسته‌ به‌ فراماسونری‌ لاینز، روتاری‌ و تسلیح‌ اخلاقی‌ مورد استقبال‌ واقع‌ شد7 و با اعضای‌ روتاری‌ و لاینز ملاقات‌ نمود.8 ‌

‌‌علی‌اکبر فروتن‌ (از سران‌ شاخص‌ و فعال‌ بهائیت) به‌ عنوان‌ نماینده‌ بیت‌العدل‌ در سفر به‌ هنگ‌کنگ‌ در کلوپ‌ روتاری‌ حاضر و سخنرانی‌ کرد.9 اولینگا از دیگر سران‌ بهائیت‌ در سفر به‌ جامائیکا در باشگاه‌ لاینز سخن‌ گفت.10 بهائیان‌ می‌کوشیدند اعضای‌ فراماسونری‌ و تئوسوفی‌ را به‌ بهائیت‌ جذب‌ کنند، از جمله‌ «هارلان‌ اوبر» موفق‌ شد دکتر هرمان‌ گروسمن‌ عضو مجمع‌ تئوسونی‌ را به‌ عضویت‌ بهائیت‌ درآورد.11 بهائیان‌ شهر سااورک‌ برزیل‌ نیز آثار بهائی‌ را در کلوپهای‌ روتاری‌ و لاینز پخش‌ می‌کردند.12 در سفر جمعی‌ از بهائیان‌ به‌ آفریقا، آنان‌ در کلوپ‌ روتاری‌ شهر آروشا حضور یافته‌ و با اعضاء [درباره‌ بهائیت] صحبت‌ کردند.13 در 1332 بهائیان‌ جشن‌ صد سالگی‌ فرقه‌ خود را در اقدامی‌ معنادار در سالن‌ بزرگ‌ لژ فراماسونری‌ آمریکا به‌ نام‌ «معبد مدینه» برگزار کردند.14 مجله‌ روتاری‌ اسرائیل‌ به‌ مناسبت‌ صدمین‌ سال‌ تأسیس‌ خود پشت‌ جلد مجله، عکس‌ حسینعلی‌ نوری‌ را چاپ‌ کرد و قسمتی‌ از آثار او را نیز در مجله‌ درج‌ نمود.15‌

‌‌در سالهای‌ نهضت‌ ملی‌ شدن‌ نفت، شاهد تشکیل‌ لژ همایون‌ در ایران‌ هستیم‌ که‌ یکی‌ از کارکردهای‌ اصلی‌ آن‌ مقابله‌ با نهضت‌ ضد استعماری‌ نفت، و جاسوسی‌ برای‌ انگلیس‌ بود. یکی‌ از اعضای‌ این‌ لژ دکتر ذبیح‌ قربان‌ از اعضای‌ فرقه‌ بهائیت‌ بود که‌ نفوذ فراوانی‌ در شیراز داشت. او رئیس‌ دانشکده‌ پزشکی‌ دانشگاه‌ شیراز و عضو مؤ‌سس‌ لژ دیگری‌ به‌ نام‌ حافظ‌ نیز بود.16 قربان‌ در رژیم‌ پهلوی، تا ریاست‌ دانشگاه‌ شیراز نیز بالارفت. او دارای‌ پنجاه‌ سمت‌ رسمی‌ و غیررسمی‌ در کشور بود. وابستگی‌ وی‌ به‌ بریتانیا به‌ قدری‌ آشکار بود که‌ مردم‌ شیراز هنگامی‌ که‌ کنسولگری‌ انگلیس‌ در شیراز مدتی‌ تعطیل‌ شد می‌گفتند: احمق‌ آن‌ کس‌ است‌ که‌ با بودن‌ قربان‌ از تعطیل‌ کنسولخانه‌ خوشحال‌ شود!17 ذبیح‌ قربان‌ با همکاری‌ مستر شارپ‌ انگلیسی‌ (کشیش‌ کلیسای‌ شمعون‌ غیور شیراز) آرم‌ دانشگاه‌ شیراز را با استفاده‌ از علائم‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ (سپر عیسویان‌ در جنگهای‌ صلیبی‌ علیه‌ مسلمانان) سفارش‌ داد که‌ استاد محیط‌ طباطبایی‌ از آن‌ پرده‌ برداشت.18‌
‌‌امیرعباس‌ هویدا، بهائی‌ دیگری‌ است‌ که‌ به‌ عضویت‌ لژهای‌ ماسونی‌ درآمد و بیش‌ از 13 سال‌ نخست‌وزیری‌ رژیم‌ پهلوی‌ را عهده‌دار بود. جد و پدرش‌ از بهائیان‌ مشهور بودند (جدش‌ محرم‌ راز بهاء و عباس‌ افندی‌ بود). هویدا نیز در لژ فروغی‌ عضویت‌ داشت.19 در دوره‌ نخست‌وزیری‌ او بهائیت‌ توانست‌ ارکان‌ دولت‌ و نظام‌ را درچنگ‌ خود گیرد و عضو لژ بزرگ‌ ایران‌ و موقعیت‌ خود را تقویت‌ کند. منصور روحانی، عضو کابینه‌ هویدا، و وزیر آب‌ و برق‌ و کشاورزی‌ و منابع‌ طبیعی، دیگر بهائی‌ ماسن‌ آن‌ روزگار بود. او عضو لژهای‌ مولوی، سعدی‌ و مشعل‌ بود و در کلوپ‌ روتاری‌ نیز عضویت‌ داشت.20 همچنین، دارای‌ رابطه‌ نامشروع‌ با وقیحترین‌ خواننده‌ زن‌ عصر پهلوی‌ (عهدیه) بود، که‌ از بازگوکردن‌ اسناد تکان‌ دهنده‌ آن‌ شرم‌ داریم. منوچهر تسلیمی،‌ دیگر بهائی‌ فراماسون‌ و عضو لژ ابن‌سینا بود که‌ در آن‌ لژ به‌ مقام‌ سرپرست‌ اول‌ و قائم‌مقام‌ استاد اعظم‌ رسید. وی،‌که در 1339 دبیر لژ مولوی‌ نیز شد، در کابینه‌ هویدا عهده‌دار وزارت‌ بازرگانی‌ و اطلاعات‌ بود. عباس‌ آرام‌ وزیر خارجه‌ کابینه، دیگر بهائی‌ فراماسون‌ دستگاه‌ پهلوی‌ بود که‌ در لژ ستاره‌ سحر عضویت‌ داشت.21 این‌ موارد، شمه‌ای‌ از ارتباط‌ بهائیت‌ و فراماسونری‌ در ایران بود که‌‌ به‌ آن‌ پرداختیم. ‌

ارتباط‌ سران‌ بهائیت‌ با فراماسونری‌ در جهان، موضوعی‌ است‌ که‌ تحقیق‌ و تعمق‌ بیشتری‌ می‌طلبد. فراماسونری‌ و بهائیت‌ در ایران‌ و جهان‌ اسلام، دارای‌ اهداف‌ مشترک‌ بوده‌ و از منشاء مشترکی‌ نیز حمایت‌ می‌شوند. خاستگاه‌ اصلی‌ فراماسونری، اندیشه‌های‌ (در گوهر) صهیونیستی‌ و آرمان‌های‌ صلیب‌ ــ صهیون‌ و به‌ اصطلاح‌ رایج: مسیحیت‌ صهیونیستی‌ است. از سوی‌ دیگر، پیوند عمیق‌ سران‌ بهائیت‌ با صهیونیسم‌ و خدمات‌ آنان‌ به‌ مسیحیت‌ صهیونیستی، باعث‌ نزدیکی‌ این‌ دو جریان‌ به‌ یکدیگر شده‌ است. استعمار می‌کوشد از این‌ دو، به‌ مثابه‌ ابزاری‌ جهت‌ شکستن‌ اقتدار و صلابت‌ فرهنگی‌ جهان‌ اسلام، و نفوذ در ارکان‌ حکومتهای‌ سرزمینهای‌ اسلامی، سود جوید ــ واقعیت‌ تلخی‌ که‌، مقابله با آن، هوشیاری‌ نخبگان‌ سیاسی‌ و فرهنگی‌ جهان‌ اسلام‌ را طلب‌ می‌کند. ‌



پی‌نوشت‌ها:

1. ابراهیم‌ صفایی، پنجاه‌ نامه‌ تاریخی، دوران‌ قاجاریه، ص‌ 121
2. مائده‌های‌ آسمانی، 9/144
3. اسناد مؤ‌سسه‌ مطالعات‌ تاریخ‌ معاصر ایران، اسناد حبیب‌ ثابت
4. آهنگ‌ بدیع، سال‌ سوم، ش‌ 15 و 16، ص‌
5. آهنگ‌ بدیع، سال‌ هشتم، ش‌ 6 و 7، ص‌ 128
6. آهنگ‌ بدیع، س‌ 21، ش‌ 7 و 8، ص‌
208 7. اخبار امری، سال‌ 1347، ش‌ 3، صص‌ 186-187
8. اخبار امری، سال‌ 1347، ش‌ 6 و 7، ص‌ 447
9. اخبار امری، سال‌ 1356، ش‌ 2، ص‌ 77
10. اخبار امری، سال‌ 1349، ش‌ 12، صص‌ 332-333
11. آهنگ‌ بدیع، سال‌ 18(1342)، ش‌ 1، ص‌ 27
12. اخبار امری، سال‌ 1347، ش‌ 6 و 7، ص‌ 457
13. اخبار امری، سال‌ 1353، ش‌ 6، صص‌ 176-177
14. آهنگ‌ بدیع، سال‌ هشتم‌ (1332)، ش‌ 6 و 7، ص‌114
15. اخبار امری، سال‌ 1351، ش‌ 1
16. رائین. فراموشخانه‌ و فراماسونری‌ در ایران، ج‌ 3، ص‌ 380
17. همان، ص‌ 385
18. همان، ص‌ 385
19. رائین، همان، ص‌ 680
20. همان، ص‌ 375 و اسناد مؤ‌سسه‌ مطالعات‌ تاریخ‌ معاصر ایران
21. رائین، ج‌ 3، ص‌ 527.
منبع: نشریه یاد ایام، شماره 29
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8610090196

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 9:57 عصر | نظرات دیگران()

نویسنده: نصیر صاحب خلق

خبرگزاری فارس: تأثیر فراماسونری بر جریان روشنگران فرانسوی بسیار واضح و آشکار است. «ژان ژاک روسو»، «مونتسکیو»، «ولتر»، «دیدرو» و «دایره‌المعارف نویسان»، همگی آن‌ها عضو تشکیلات شناخته شده مذکور هستند.

تأثیر فراماسونری بر جریان روشنگران فرانسوی نیز بسیار واضح و آشکار است. «ژان ژاک روسو»(15)، «مونتسکیو»(16)، «ولتر»(17)، «دیدرو»(18) و «دایره‌المعارف نویسان»، همگی آن‌ها عضو تشکیلات شناخته شده مذکور هستند. چنان‌که نشریه ارگان ماسون‌های ترکیه به نام «معمارسینان»(19) می‌نویسد: «در سال 1789 توسط اندیشمندان ماسون انقلاب فرانسه پایه‌گذاری شد».
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 9:55 عصر | نظرات دیگران()

نویسنده: امیر کاظمی

فراماسونری یکی از محافل اسرار آمیز استعماری می باشد که با جلب نخبگان و دولتمردان کشورهای مختلف در راستای اهداف غرب و صهیونیسم قدم بر می دارد .این تشکیلات که به صورت سلولی (لژ) اداره می شود با دستچین نمودن افراد مستعد ، به پرورش فکری آنها اقدام می نماید و با استفاده از نفوذ آنها در ارکان اجتماعی و حکومتی ، استعمار را در نیل به اهدافش یاری می نماید.

ادامه مطلب...
 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 9:53 عصر | نظرات دیگران()

سخنران موسی حقانی

خبرگزاری فارس: فراماسونری تشکیلات یا جمعیتی است، پنهان روش و نخبه گرا. در تشکیلات فراماسونری این دو ویژگی اصل است. پنهان روشی را برای این انتخاب کرد که افرادی خارج از تشکیلات با اهداف و روش های آن آشنا نشوند و نخبه گرایی را از این جهت برگزیدند که قصدشان تسخیر کشورها و کل جهان است.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط پژوهشگر در سه شنبه 89/2/14 و ساعت 9:50 عصر | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره خودم

بانک مقالات فلسطین
پژوهشگر
بانک مقالات فلسطین یکی از کارهایی است که می بایست در زمینه فلسطین و صهیونیسم انجام بگیرد. در این وبلاگ سعی شده است: یک از خود محوری پرهیز شود. دو حقوق معنوی مقالات حفظ شود سه سهولت درج منابع اصلی برای مقالات محقیق فراهم گردد، برای همین لینک مقالات را در وبلاگ قرار دادیم. مقالات مناسب را به ما معرفی کنید تا درج کنیم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 81848
جستجو در صفحه

پیوندهای روزانه
خبر نامه